معنی گل تاج ریزی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
تاج ریزی سرخ.[ی ِ س ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی تاج ریزی دارای گلهای بنفش و میوه های قرمز رجوع به تاجریزی شود.
تاج ریزی سیاه
تاج ریزی سیاه. [ی ِ س ِ] (ترکیب وصفی) یکی از انواع تاج ریزی با میوه های سیاه و سمی. رجوع به تاجریزی شود.
تاج گل
تاج گل. [ج ِ گ ُ] (ترکیب اضافی اِ مرکب) عبارت از ذات گل است. (آنندراج). چتر گونه ٔ گل. اکلیل گل. تاجک.
ریزی
ریزی. (حامص) حاصل مصدر از ماده ٔ مضارع ریختن (ریز).همیشه به صورت ترکیب استعمال شود، مانند: پی ریزی، توپ ریزی، خاک ریزی، ساچمه ریزی، طرح ریزی، مجسمه ریزی و غیره. رجوع به هریک از ترکیبات بالا در جای خود شود.
- پی ریزی، پی افکنی. (فرهنگ فارسی معین).
- طرح ریزی، نقشه کشی. (فرهنگ فارسی معین).
ریزی. (حامص) خردی و کوچکی. مقابل درشتی. (یادداشت مؤلف). || رحمت و شفقت. (ناظم الاطباء). ریزش. بخشش و عطا. (از آنندراج). || (ص) سرشار. (ناظم الاطباء). در متن های دیگر دیده نشد.
صاچمه ریزی
صاچمه ریزی. [م َ / م ِ] (حامص مرکب) ساچمه ریزی. عمل صاچمه ریز.
واژه پیشنهادی
روباه زره
فرهنگ فارسی هوشیار
ساچمه ریزی
معادل ابجد
681